تنبیه کودکان حتی اگر آسیب جدی جسمی نداشته باشد، ممکن است باعث ترس و ناراحتی آنها شود که این موضوع به نوبه خود تأثیر منفی بر ساختار مغز، توسعه و سلامت آنها دارد.
تنبیه کودکان حتی اگر آسیب جدی جسمی نداشته باشد، ممکن است باعث ترس و ناراحتی آنها شود که این موضوع به نوبه خود تأثیر منفی بر ساختار مغز، توسعه و سلامت آنها دارد.
یک محقق دانشگاه پنسیلویزیونی و همکارش متوجه شدند که آزار و اذیت فیزیکی با کاهش میزان عملکرد شناختی کودکان ارتباط دارد، در حالی که دیگر اشکال تنبیه یا تنبیه بدنی مانند بدرفتاری، به طور مستقل با کاهش مشارکت مدرسه و افزایش انعطاف پذیری مرتبط است.
مطالعه سارا فونت، استاد جامعهشناسی و عضو هیئت علمی و جیمی کیج، استادیار دانشکده اجتماعی کار در دانشگاه ویرجینیا، نشان میدهد عملکرد و تعامل کودکان در کلاس درس به طور قابل توجهی تحت تاثیر تنبیه جسمانی خفیف، خشن و یا بدرفتاری با آنها در خانه است. این مطالعه اخیرا در زمینه سوء استفاده و نادیده گرفتن کودکان انجام شده و در ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۷ منتشر شده است.
در حالی که تنبیههای بدنی و سوء استفاده فیزیکی پیش از این با کاهش توسعه شناختی و پیشرفت تحصیلی در کودکان مرتبط بوده است، مطالعه فونت یکی از معدود مطالعاتی است که تنبیهات (بدرفتاریهای فیزیکی) و فحاشیها (بدزبانی) را از سوی هر دو کودکان و مراقبین یعنی والدین و آموزگاران بررسی کرده است.
حتی اگر تنبیه فیزیکی آسیب جدی جسمی نداشته باشد، کودکان ممکن است ترس و اضطراب داشته باشند و این استرس تأثیر منفی بر ساختار مغز، توسعه و سلامت آنها دارد.
“این سبک از تنبیه به معنای درد جزئی است تا کودک رفتار خود را به دلیل ترس از تنبیه شدن یا جلوگیری از آن، تغییر دهد، اما این امر فرصتی برای یادگیری رفتار مناسب از طریق توضیح و استدلال نمیدهد.”
در این مطالعه بیش از ۶۵۰ کودک و مراقبان آنها در سه حوزه تنبیه جسمانی مورد بررسی قرار گرفتند: تنبیه خفیف بدن، تنبیه شدید جسمانی و سوء استفاده یا بدرفتاری فیزیکی. گروهها تجربه خود را با تنبیه فیزیکی گزارش دادند و محققان پس از آن نتایج پیامدهای شناختی، مشارکت مدرسه و انزوای همسالان در کودکان را اندازه گیری کردند. دادهها برای تعیین مسیرهای میان عملکرد شناختی و تحصیلی و نحوه قرار گرفتن در معرض اولیه و متفاوت تنبیه و بدرفتاری فیزیکی که بر آنها تأثیر میگذارد، مورد بررسی قرار گرفت.
ما دریافتیم که تنبیهات و سوءاستفادههای بدنی با درگیریهای شغلی در مدرسه مرتبط است و نتیجه اولیه تنبیهات بدنی این است که تأثیر منفی بر عملکردهای شناختی دارد و تنبیهات بدنی شدید به طور چشمگیری گوشهگیری را در کودکان تشدید میکند و این هم در مورد کودکان و هم در مورد مراقبین صدق میکند. این نشان میدهد که جلوگیری از سوءاستفاده (تنبیهات) فیزیکی، میتواند علمکرد شناختی کودکان را ارتقا دهد، اما فونت میگوید: این (تحقیق) ممکن است به اندازه کافی برای اینکه کودکان مدرسهای را شامل آن کنیم و آن را برای چنین چیزی تنظیم کنیم، مناسب نباشد.
با توجه به این که تنبیه جسمی ملایم میتواند به سوء استفاده فیزیکی تبدیل شود و حتی این تنبیههای خفیف بر عواقب کارکرد شناختی و اجتماعی کودکان تأثیر میگذارد، آموزش والدین در مورد روشهای دیگر، ممکن است یک راهحل برای جلوگیری از به کارگیری سوءاستفادههای فیزیکی باشد. برنامههایی که به والدین خدماتی را ارائه میدهند که آنها بتوانند به طور مرتب از آنها استفاده نمایند، ممکن است یکی از راههای آموزش مجدد روشهای تنبیه باشد. این (برنامه) میتواند شامل یکسری اطلاعات پزشکی حرفهای باشد که در طی یک دیدار بهداشتی میان کودک یا کارمندان در یک برنامه اولیه به والدین آموزش داده میشود. فونت گفت: “تحقیقات و تلاشهای بیشتر در این نوع مداخلات باید ادامه یابد تا بتوانیم بیشتر یاد بگیریم.”
بدرفتاري با کودکان ميتواند باعث تغييرات اپيژنتيکي در آنها شود. به عبارت ديگر، تنبيه و سوء رفتار با کودک ميتواند بر قابليت پاسخگويي او به شرايط استرسزا تأثير منفي گذاشته و او را مستعد ابتلا به بيماري رواني سازد. بدرفتاري و تنبيه کودکان اغلب به رنجي منجر خواهد شد که تمامي زندگي آنها را تحت تأثير قرار داده و آنها را در معرض افسردگي و اضطراب دائم قرار خواهد داد. مجله علمي «ماکس پلانک ريسرچ» نوشته است که بدرفتاري با کودکان ميتواند با ايجاد تغييرات اپيژنتيکي آنها را به بيماران رواني واقعي تبديل سازد. هر چه شدت تنبيه و سوء رفتار با کودک بيشتر باشد، ريسک اختلالات بلندمدت سيستم مقابله با استرس نيز بيشتر ميشود. در حقيقت بدرفتاري با کودک بر ژن FKBP5 تأثير ميگذارد. FKBP5 ژني است که روي حلقه فيدبک هورموني در مغز قرار دارد و پاسخ به استرس را کنترل مي کند. دانشمندان مرکز رواندرماني مؤسسه ماکس پلانک در مونيخ دريافتهاند که تجارب ناراحتکننده و ضربات روحي ميتواند باعث تغييرات اپيژنتيکي در FKBP5 شود. در اين شرايط يک «گروه متيل» از اين ژن جدا ميشود. همين تغيير باعث افزايش فاحش فعاليت ژن شده و ميتواند سيستم هورموني پاسخ به شرايط استرسزا را براي هميشه دچار اختلال ساخته و فرد را به بيماري رواني مبتلا سازد. تغييرات اپيژنتيکي در مولکول «دي ان اي» بر اثر بدرفتاري در دوران کودکي ايجاد ميشود و سوء رفتار در بزرگسالان چنين تغييراتي را ايجاد نميکند.
منبع: ساینس دیلی؛ برگردان: زهرا سعیدی، کارشناس ارشد سیاستگزاری عمومی ، مجله بازیگوش
روانشناسی کودک