مربیآموز

قصه پرستار مهربان

قصه پرستار مهربان
قصه پرستار مهربان
قصه پرستار مهربان مربیآموز
انتشار شده در 1396/10/30 با 305 بار مشاهده
دسته بندی: 

زینب خانم به خاطر یک بیماری چند روزی در بیمارستان بستری شد. پرستاران مهربان با لباس های سفید به او سر می زدند و او را نوازش می کردند آنها داروهای زینب را به او می دادند و در مورد بیماری زینب با بابا و مامانش صحبت می کردند و به آنها می گفتند که زینب چرا به این بیماری دچار شده و باید چه کارهایی را انجام بدهد که این بیماری دیگر به سراغش نیاید زینب آنقدر از کار پرستاران خوشش آمده بود که تصمیم گرفت وقتی بزرگ شد یک پرستار مهربان بشود. زینب از یکی از پرستارها در مورد شغلش پرسید پرستار با مهربانی لبخندی زد و گفت پرستاری یک شغل سخت اما دوست داشتنی است همه ی خستگی های پرستارها با یک لبخند بیمار بعد از خوب شدنش فراموش می شود. شغل پرستاری خیلی هم ثواب دارد چون همیشه بیمارها به پرستارها دعا می کنند.
بچه ها می دانید روز تولد حضرت زینب روز پرستار است به خاطر اینکه حضرت زینب بعد از شهادت مادرشان حضرت زهرا علیهما السلام مانند یک پرستار خوب از برادران و خواهر خود مراقبت کردند و در کربلا هم بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از حضرت سجاد که در آن زمان بیمار بودند پرستاری کردند.
بیایید به تقویم نگاه کنیم ببینیم روز پرستار امسال چه روزی است یک شاخه گل بخریم و برویم این شاخه گل ها را به دوستان خوبمان پرستارهای مهربان تقدیم کنیم…

«و من احیاها فکأنما أحیا الناس جمیعاً: و هر کس، انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گویا همه ی انسان ها را از مرگ نجات داده است.» (سوره مائده: آیه ۳۲)

قصه پرستار میلاد حضرت زینب
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو