مربیآموز

قصه زهرا دختر حرف گوش کن

قصه زهرا دختر حرف گوش کن
قصه زهرا دختر حرف گوش کن
قصه زهرا دختر حرف گوش کن مربیآموز
انتشار شده در 1396/11/25 با 2461 بار مشاهده
دسته بندی: 

زهرا کوچولو هیچوقت بشقاب غذاشو کامل نمی خورد و موقع غذا خوردن دست و صورتشو حسابی کثیف می کرد و نمی شُست و حرف مامانشو گوش نمی داد. 
وقتی مامانی میخواست موهاشو ببنده، زهرا گریه می کرد و نمی زاشت موهاشو شونه بزنن یا ببندن… 
یه وقتایی هم در و دیوار خونه رو خط خطی میکرد و حرف باباییشو گوش نمیداد که این کار زشتیه و نباید تکرار شه…
زهرا بعضی اوقات لج می کرد و با داد و گریه چیز هایی از مامان و باباش میخواست که ممکن نبود داشته باشنش…
یه روز بعد یکی از دوستاش به خونشون اومد و وقتی رفتار و چهره ی زهرا رو دید تعجب کرد و به زهرا گفت:تو همیشه اینطوری هستی؟!!!! 
زهرا یکم به سر و وضعش نگاه کردو خجالت کشید و رفت پیش مامانی و ازش خواست که موهاشو مرتب کنه و  لباسای خوبی تنش بپوشونه و دست و صورتشو شست و کنار دوستش رفت و دوست زهرا از دیدن چهره ی مرتب زهرا خیلی خوشحال شد و اون روز کلی با هم خوش گذروندن.

قصه
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو