امام حسن عسکری علیه السّلام، توانایی های زیادی داشتند.یکی از توانایی های ایشان، رام کردن اسب وحشی بود. روزی از روزها، خلیفه ی زمان ایشان، اسب چموش و خطرناکی داشت که هیچ کس نتوانسته بود آن را رام کند و سوارش شود. یک روز از امام خواست تا سوار آن اسب وحشی شود . قصدش این بود که حیوان امام را به زمین بکوبد یا با لگد به او صدمه بزند. امیدوار بود که امام با این حادثه کشته و یا زخمی شود. امام حسن عسگری (علیه السّلام) جلو رفت. دستش را روی سر اسب گذاشت و نوازش کرد و به آرامی سوارش شد و به طرف خلیفه حرکت کرد و فرمود:« این حیوان که بسیار آرام و نجیب است ! » خلیفه که از خجالت و دستپاچگی نمی دانست چه کند گفت:«حالا که توانستید آن را رام کنید من آن را به شما هدیه می دهم.»
قصه شهادت امام عسکری ع میلاد امام عسکری ع اسب