موضوعات قصه:
- یادگیری اعداد (از یک تا هفت)
- مفهوم کمک به دیگران
- شناخت حیوانات و طبیعت
یه روز پادشاه ایران گرفتار دشمن شد و مردم از رستم کمک خواستن. رستم قول داد که همه رو نجات بده، ولی برای رسیدن به قصر دشمن، باید از هفت مرحله خیلی سخت میگذشت. به این هفت مرحله میگن "هفتخوان".
خوان اول: توی بیابون یه شیر خیلی بزرگ سر راه رستم قرار گرفت. رستم با شجاعت با اون جنگید و شیر رو شکست داد.
خوان دوم: باید از یه بیابون داغ و بدون آب رد میشد. رخش (اسب رستم) بهش کمک کرد تا یه چشمه پیدا کنه.
خوان سوم: یه اژدهای وحشتناک جلوش اومد. رستم با شمشیرش اون اژدها رو شکست داد.
خوان چهارم: جادوگری با شکل یه زن زیبا خواست رستم رو گول بزنه، ولی رستم زرنگ بود و اون رو شکست داد.
خوان پنجم: یه باد شدید و وحشتناک شروع شد، ولی رستم و رخش با هم تونستن از طوفان عبور کنن.
خوان ششم: یه هیولا به اسم ارژنگ دیو جلوی رستم ایستاد. رستم شجاعانه اونو شکست داد.
خوان هفتم: رستم به قصر دیو سفید رسید و توی یه جنگ سخت، دیو سفید رو شکست داد و پادشاه رو نجات داد.
نتیجه:
رستم با شجاعت و پشتکار تونست از همه این سختیها عبور کنه و یادمون میده که با اراده و تلاش، هیچ چیزی غیرممکن نیست!