زهرا کوچولو هیچوقت بشقاب غذاشو کامل نمی خورد و موقع غذا خوردن دست و صورتشو حسابی کثیف می کرد و نمی شُست و حرف مامانشو گوش نمی داد.
وقتی مامانی میخواست موهاشو ببنده، زهرا گریه می کرد و نمی زاشت موهاشو شونه بزنن یا ببندن…
یه وقتایی هم در و دیوار خونه رو خط خطی میکرد و حرف باباییشو گوش نمیداد که این کار زشتیه و نباید تکرار شه…
زهرا بعضی اوقات لج می کرد و با داد و گریه چیز هایی از مامان و باباش میخواست که ممکن نبود داشته باشنش…
یه روز بعد یکی از دوستاش به خونشون اومد و وقتی رفتار و چهره ی زهرا رو دید تعجب کرد و به زهرا گفت:تو همیشه اینطوری هستی؟!
زهرا یکم به سر و وضعش نگاه کردو خجالت کشید و رفت پیش مامانی و ازش خواست که موهاشو مرتب کنه و لباسای خوبی تنش بپوشونه و دست و صورتشو شست و کنار دوستش رفت و دوست زهرا از دیدن چهره ی مرتب زهرا خیلی خوشحال شد و اون روز کلی با هم خوش گذروندن.
حدیث موضوعی:
قالَ الإمامُ جعفرُ بن محمدٍ الصادقُ (علیهالسلام):
"نَظِّفوا طُرُقَكم وَحَسِّنوا جِیرانَتَكُم." (الکافی، ج ۶، ص ۴۳۹)
امام صادق (ع) فرمودند: جای زندگیتون رو تمیز نگه دارین و با دیگران مهربون باشین.
نتیجه قصه:
زهرا کوچولو فهمید که تمیز و مرتب بودن باعث میشه دیگران از او خوششون بیاد و باهاش دوست بشن. اون یاد گرفت که گوش دادن به مامان و بابا کمکش میکنه بهتر دیده بشه و خوشحالتر باشه.
فعالیت پیشنهادی:
یک نقاشی از «زهرا قبل و بعد از مرتب شدن» بکش.
با کمک بزرگترها میتونی یه نمایش کوچولو بازی کنی که یه بچه لجبازی میکنه، ولی بعد پشیمون میشه و درست رفتار میکنه.
نظر خود را بنویسید: