مربیآموز

فرم ورود به مربیآموز

خرید اشتراک

مربیآموز

مربیآموز

قصه و شعر همیشه در زنجیر

قصه و شعر همیشه در زنجیر
قصه و شعر همیشه در زنجیر
قصه و شعر همیشه در زنجیر مربیآموز
انتشار شده در 1397/1/20 با 81 بار مشاهده
دسته بندی: 

موضوعات:

  • صبر در شرایط سخت
  • اهمیت دعا و نماز
  • مهربانی با دیگران

زمانی که امام کاظم (ع) زندگی می‌کرد، یه پادشاه ظالم به اسم هارون‌الرشید بود. اون نمی‌خواست مردم امام کاظم (ع) رو دوست داشته باشن، چون امام به مردم یاد می‌داد که ظلم رو قبول نکنن. برای همین، هارون‌الرشید امام کاظم (ع) رو به زندان انداخت.

زندانی که امام کاظم (ع) توی اون بود، خیلی تاریک و سرد بود. دست و پای امام رو با زنجیر بسته بودند. ولی امام، حتی در زندان، هر روز نماز می‌خوند و با خدا حرف می‌زد. وقتی زندانبان می‌دید امام با زنجیر به سجده می‌ره، خیلی تعجب می‌کرد و با خودش می‌گفت:
«چطور ممکنه یه آدم تو این شرایط این‌قدر آروم باشه؟»

امام کاظم (ع) همیشه می‌گفت:
«من در زندان خدا هستم، نه زندان این ظالم‌ها. اینجا هم می‌تونم خدا رو عبادت کنم و با او باشم.»

روزی، یکی از زندانبان‌ها پرسید:
«چرا هیچ‌وقت از این وضعیت شکایت نمی‌کنی؟»
امام با لبخند جواب داد:
«وقتی آدم با خدا باشه، حتی این زنجیرها هم نمی‌تونن خوشحالی رو ازش بگیرن.»

امام کاظم (ع) برای مظلوم‌ها همیشه دعا می‌کرد و به اون‌ها امید می‌داد. مردم هم، حتی از پشت دیوارهای زندان، به یاد امام بودند و از او دلگرمی می‌گرفتند.

حدیث موضوعی:
امام کاظم (ع) فرمودند: "عبادت واقعی این است که در برابر سختی‌ها صبور باشی." (تحف‌العقول)

نتیجه قصه:
حتی در سخت‌ترین شرایط، می‌توان با ایمان و یاد خدا، دل آرام و لبخند داشت.

فعالیت پیشنهادی:
از بچه‌ها بخواهید یه نقاشی از امام کاظم (ع) توی زندان بکشن، جایی که امام در حال نماز خوندنه و نور ایمان دورش رو گرفته.

شعر:

همیشه در زنجیر
همیشه در زندان

دلش پر از غصه
لبش ولی خندان

همیشه در سجده
همیشه در تکبیر

همیشه میخواند او
نماز در زنجیر

سیاه چال و نور
ستاره ای در بند

سکوت و تاریکی
عبادت و لبخند

همیشه خشم او
برای ظالم بود

امید مظلومان
امام کاظم (ع) بود

شاعر : جعفر ابراهیمی(شاهد)

شهادت نماز شهادت امام کاظم ع مهربانی و بخشندگی صبر
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو