مربیآموز

فرم ورود به مربیآموز

خرید اشتراک

مربیآموز

مربیآموز

قصه های حضرت ایوب

قصه های حضرت ایوب
قصه های حضرت ایوب
قصه های حضرت ایوب مربیآموز
انتشار شده در 1397/3/28 با 77 بار مشاهده
دسته بندی: 

حضرت ایوب از انبیاء مشهور بوده و نام مبارکش ۴ بار در ۴ سوره قرآن آمده است. احضرت ایوب از فرزندان حضرت ابراهیم است.ایشان در سن ۹۳ سالگی فوت کرد و در قله کوه جحاف در حدود یمن به فاصله هشتاد میل از عدن دفن شده است.

سرگذشت ایوب و آزمایش عجیب او

حضرت ایوب در یکی از نواحی شام به نام بثنه زندگی میکرده است و ۷ سال در آن شهر به عبادت و پرستش خداوند مردم را تبلیغ مینموده و فقط سرانجام ۳ نفر دعوت او را اجابت نموده اند. وی یکی از پیامبران است که قرآن نبوت و پیامبری او را بیان کرده است.او فردی مهربان و با تقوا بوده و در مهمان نوازی شهرت داشته و قوم خود را به پرستش خدا دعوت مینموده است. ایشان دارای مال فراوانی بوده و دارای خدمه و حشم فراوانی بوده ا ست.اوقاتی بر او گذشت که همه اموال خود را از دست داد و به انواع بلایا و امراض مبتلا گشت و جز زبانش که به ذکر خدا مشغول بود عضو سالمی برایش نماند ولی او در تمامی این مراحل صبر نمود و ناله نکرد.بیماری او آنقدر طولانی شد که هیچکس با او هیچ رابطه نداشت و به خاط بیماریش او را از شهر بیرون نمودند و جز همسرش هیچکس دیگر به او مهربانی ننمود و در راه نگهداری و مراقبت از او تمام مال و دارایی خود را از دست داد تا جائیکه مجبور شد برای گذران زندگی برای مردم کار کند.همه این گرفتاریها صبر و شکر ایوب را زیاد کرد تا آنجائیکه صبر او زبانزد خاص وعام شد.

ایوب اسوه صبر وسپاس

قرآن ایشان را بهترین بنده خدا و شکیبا میخواند. او بین ۷ تا ۱۸ سال به طور دائم در رنج و عذاب بود و همه او را شماتت میکردند. خدای متعال نحوه شفا یافتن او را چنین بیان نموده:ای ایوب!با پای خود به زمین بکوب. آن حضرت نیز چنین نمود و به دستور خداوند چشمه ای از آب سرد جوشید و به فرمان خداوند از آن آب نوشید و بدن خود را در آن شستشو داد و تمام مرضش اینگونه از بین رفت.

انگیزه تنبیه همسر ایوب

روایت شده که شیطان یک روز به صورت طبیبی بر همسر ایوب ظاهر شد و گفت:من شوهر تو را درمان میکنم به این شرط که وقتی شفا یافت به من بگوید تنها عامل سلامتی من تو بوده ای و هیچ مزد دیگری نمیخواهم و همسر ایوب چنین نمود.ایوب که متوجه دام شیطان بود سخت برآشفت و سوگند یاد کرد که اگر سلامتی خود را بازیافت صد تازیانه به همسرش بزند و او را تنبیه کند. وقتی که ایوب سلامتی خود را به دست آورد برای اینکه به سوگند خود عمل کند قصد تنبیه او را داشت که به فرمان خداوند و به پاس جبران زحماتش بسته هایی از گندم و یا خرما را که شامل صد شاخه بود بدست گرفت و یکبار به او زد وبه سوگندش عمل نمود.

قصه
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو