مربیآموز

شعر یک روز در اتاقم تنها نشسته بودم

شعر یک روز در اتاقم تنها نشسته بودم
شعر یک روز در اتاقم تنها نشسته بودم
شعر یک روز در اتاقم تنها نشسته بودم مربیآموز
انتشار شده در 1396/9/16 با 194 بار مشاهده
دسته بندی: 

یک روز در اتاقم

تنها نشسته بودم

بی حال و کم حوصله ،

غمگین و خسته بودم

برادرم به من داد ،

چند کتاب قصه

گفت بخوان ای خواهر

دوری بکن ز غصه

من آن کتابها را

خوشحال و شاد خواندم

با قصه غصه ها را

از قلب خویش راندم

شد باز در به رویم ،

درهای روشنایی

می یافتم از آن پس

رفیق آشنایی

شعر واحدکار کتاب و کتابخوانی
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو