وقتي هواپيما
از دور پيدا شد
آغوش يك ملت
بر روي او وا شد
يك پله يك پله
ميآمد او پايين
با چهرهاي پُر نور
با خندهاي شيرين
آرام ميآمد
دل، بيقرارش بود
دريايي از مردم
در انتظارش بود...
افشين علاء
شعر دهه فجر
وقتي هواپيما
از دور پيدا شد
آغوش يك ملت
بر روي او وا شد
يك پله يك پله
ميآمد او پايين
با چهرهاي پُر نور
با خندهاي شيرين
آرام ميآمد
دل، بيقرارش بود
دريايي از مردم
در انتظارش بود...
افشين علاء
شعر دهه فجر