دیشب نماز می خواند
مادربزرگ نازم
پهلویش ایستادم
با چادر نمازم
او حمد و سوره را خواند
خیلی بلند و زیبا
من یاد می گرفتم
از او نماز خود را
بعد از نماز بوسید
پیشانی مرا زود
چون اولین نمازم
دیشب کنار او بود
شعر نماز
دیشب نماز می خواند
مادربزرگ نازم
پهلویش ایستادم
با چادر نمازم
او حمد و سوره را خواند
خیلی بلند و زیبا
من یاد می گرفتم
از او نماز خود را
بعد از نماز بوسید
پیشانی مرا زود
چون اولین نمازم
دیشب کنار او بود
شعر نماز