مربیآموز

شعر از پشت کوه دوباره

شعر از پشت کوه دوباره
شعر از پشت کوه دوباره
شعر از پشت کوه دوباره مربیآموز
انتشار شده در 1402/8/20 با 126 بار مشاهده
دسته بندی: 

از پشت کوه دوباره
خورشید خانوم در اومد

با کفشای طلا و
پیرهنی از زر اومد

آهسته تو آسمون
چرخی زد و هی خندید

ستاره ها رو آروم
از توی آسمون چید

با دستای قشنگش
ابرا رو جابه جا کرد

از اون بالا با شادی
به آدما نیگا کرد

دامنشو تکون داد
رو خونه ها نور پاشید

آدمها خوشحال شدن
خورشید با اونها خندید

بهار تابستان
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو